مختصری از گزارش تخصصی :
این فایل در سایت های دیگر با قیمت های بالاتری به فروش می رسد.
چکیده
موضوع مقاله بررسی علل ضعف دانشآموزان رشته ادبیات وعلوم انسانی دردرس فلسفه ومنطق دردبیرستان و پیش دانشگاهی» میباشد. مشکلاتی از قِبَل این موضوع به وجود میآیدکه ازجمله آنها پایین بودن نمرات دانشآموزان، پایین بودن درصد قبولی دبیرستانها، پایین بودن درصدپاسخگویی درآزمون سراسری و کاهش اهداف یادگیری این دروس و سایر موارد که به آنها پرداخته شده است.این مشکلات وضعفها علل و مبادی متعددی دارند که تعدادی از آنها به وزارت آموزش و پرورش مربوط شده و از برنامه ریزی و تألیف و تدوین و میزان ساعت تدریس را شامل میشود. برخی علتها مربوط به بخش دانشگاهی است مثل روش تدریس و ارتباط بین مطالب دروس با کتب دانشگاهی. گروهی از عوامل به دبیران برمیگردد که از جمله آن میتوان به عدم تخصصی بودن، عدم آشنایی با روشهای مناسب تدریس، عدم استفاده از مشارکت دانشآموزان و ... اشاره کرد. برخی ازعلل وعوامل نیز به خانوادهها ونگرش جامعه متوجه است.عواملی هم به خود دانشآموزان برمیگردد که برخی از آنها عبارتند از بیانگیزه بودن آنها، ضعف علمی شدید درپایههای قبلی،پایین بودن نمرات برای انتخاب رشته،عدم آشنایی باروشهای یادگیری ومطالعه صحیح،عدم فعالیت ومشارکت در فرایند یادگیری. علتهایی هم متوجه ماهیت و محتوای این دروس است. در قسمت پایانی مقاله هم باتوجه به علل و عوامل یاد شده پیشنهادهایی درهرحوزه به تفکیک ارائه گردیده است که اکثرآنها جنبه عملی و کاربردی داشته و در صورت اجرا میتواند راه گشا بوده و ما و دانشآموزانمان را از این مشکلات برهاند.
مقدمه
درروزگاری که عصر انفجار دانش و اطلاعات لقب گرفته و توسعه علم و دانش و تکنولوژی رشد شتابانی یافته است،آموزش وپرورش نمیتواند نسبت به این تحولات بیتفاوت مانده ورویکردمناسبی نداشته باشد. متأسفانه نظام آموزشی بیشتر مدارس ما سنتی و ناکار آمد است و با این پیشرفت علمی بشر، که در هر لحظه مطالبی به اطلاعات قبلی آن افزوده می شودطولی نخواهدکشیدکه اطلاعات پرزرق و برق دیروزرا بایددر گنجینههای امروز جستجوکرد.حال برای بهتر و پویاتر شدن نظام آموزش به ویژه تدریس درسهایی مثل منطق و فلسفه، باید در نظام سنتی بازنگری کنیم و نظام آموزشی نوینی که بتواند پاسخگوی نیازهای کنونی دانشآموزان و جامعه باشد،جایگزین آن گردد.درنظام سنتی مطالب به صورت کلیشهای و یک سویه از طرف معلم به شاگرد منتقل میشود,دراین روش زمینهای برای خلاقیت فراگیر وجود ندارد، نه تنها قدرت فکر او محدود میگردد، بلکه قدرت تفکر و خلاقیت به نوعی از او سلب میگردد. تنها منبع یادگیری، معلم است و کتاب. دانشآموز در جریان یادگیری مشارکت نمیکند و اعتماد به نفس از او سلب میگردد. ولی در آموزش نوین، فراگیر، به مدرسه میرود تا مهارتها و تواناییهای بالقوه خود را به فعلیت درآورد و در این نوع یادگیری، فعال و درگیر است. در نتیجه میتوان انتظار که دانشآموزان ما خلاق و مبتکر و فکر آفرین بار آیند.
گزارش تخصصی مشکلات کتاب فلسفه دبیرستان از دیدگاه دانش آموزان
گزارش تخصصی مشکلات کتاب فلسفه دبیرستان از دیدگاه دانش آموزان
- ۹۶/۰۵/۱۹